در چهلمین روز درگذشت استاد محمد عبداللهی، اساتید و دانشجویان به همراه خانواده ایشان، طی مراسمی که روز یکشنبه، دهم بهمن ماه ۱۳۸۹، در سالن ابن خلدون دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شد، یاد و خاطره او را گرامی داشتند.
این مراسم با خواندن آیاتی از قرآن و قرائت متنی درباره زندگی استاد و فعالیتهای علمی و کاری او آغاز شد.
در ادامه این جلسه، دکتر محمدامین قانعیراد، رئیس انجمن جامعهشناسی ایران پشت تریبون حاضر شد و ضمن عرض تسلیت چهلمین روز در گذشت این مرحوم، از دِینی که دکتر عبداللهی بر انجمن داشت و تأثیر ایشان در توسعه فعالیتهای انجمن صحبت کرد. وی با اشاره به اینکه انجمن باید دِین خود را از طریق برگزاری یک جلسه نسبت به استاد عطا میکرد، گفت: متأسفانه در شرایطی که پس از درگذشت ایشان پیش آمده بود، فضای عاطفی سنگین غم از دست دادن ایشان مانع از واکاوی مقام علمی استاد میشد. معمولاً در مراسم سنتی، به شخصیت عمومی افراد به عنوان یک پدر، برادر، همسر، و حتی یک شهروند، یک مسلمان، یک معلم و...، پرداخته میشود، ولی ابعاد مختلف علمی آن شخصیت به طور شایستهای مورد واکاوی قرار نمیگیرد. این در حالی است که دکتر عبداللهی مقام علمی مؤثری داشته و یکی از تأثیرگذارترین افراد در عرصه جامعهشناسی ایران بوده است و این، جایگاهی است که باید به خوبی شناخته شده و ارج نهاده شود.
وی در ادامه افزود: دکتر عبداللهی به اشکهای ما نیازی ندارد، بلکه او علاقه دارد راهی که در پیش گرفت و حدود چهار در آن مسیر حرکت کرد، توسط دانشجویان و همکارانش و اعضای انجمن جامعهشناسی ادامه یابد و آن چیزی که عبداللهی زندگیاش را وقف آن کرد، تحقق یابد. با توجه به خاستگاه استاد فقید و سپس ورودش به عرصه جامعهشناسی، میتوان گفت که او با چه انگیزهای این رشته را انتخاب کرده و جلو رفته است. وی در سن ۲۵ سالگی مقالهای را تحت عنوان مسائل اجتماعی ایلام مینویسد و نشان میدهد که مبنای حرکتش یک سری مشکلات و آسیبهای اجتماعی بوده که به طور عادی در محیط روزمره زندگی با آنها مواجه بوده است، او به دنبال معضلات و مشکلات بوده و من فکر میکنم این انگیزهها او را به سمت جامعهشناسی کشاند تا جایی که دکتر عبداللهی به اهمیت رشته علوم اجتماعی پی برد. بعد از آنکه مشکلات و مسائل جامعه را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد، احساس کرد که نیاز به دانشی برای حل مسائل اجتماعی دارد و آن دانش را در علوم اجتماعی میتوانست به دست آورد. به همین دلیل، ۳۲ سال بعد از فراغت از تحصیل، وقت خود را عموماً صرف این کرد که مسائل و آسیبهای اجتماعی را بشناسد و به این موضوع پرداخت که چگونه میتوان از طریق جامعهشناسی توسعه، به این مسائل و مشکلات پاسخ داد و آنها را حل کرد. وی در دهه آخر زندگیاش کشف کار انجمنی و گروهی و جمعی در قالب انجمن علمی جامعهشناسی را به عرصه ظهور رساند که از ماندگارترین کارهای این استاد گرانمایه است.
سخنران دوم این نشست، دکتر عبدالحسین نیکگهر، از استادان و همکاران دکتر عبداللهی بود. وی در سخنان سخنان کوتاهی گفت که به پاس شرفی که دکتر عبداللهی به جامعهشناسی بخشید و به پاس شرفی که از جامعهشناسی گرفت، مقالهای را با موضوع نظریههای جامعهشناسی که از حوزههای علاقهمندی استاد فقید بود، به ایشان اهداء میکند. این مقاله حاوی مباحثی در مورد چیستی نظریه و پارادایم و تعاریف متعدد نظریه از نگاه جامعهشناسان مختلف بود.
سومین سخنران این مراسم، دکتر پرویز پیران بود که سخنانی با عنوان تحلیل تأویلی و هرمنوتیکی سوگواری در ایران را تقدیم به محمد عبداللهی کرد. وی گفت: با تحقیق و بررسی بیست کارت مربوط به مراسم سوگواری دریافتیم که مردم ایران که شخصیتی پاک نهاده و پایمال شده دارند، همواره در زندگی درگیر یک دیالکتیک هستند. به این صورت که در زندگی روزمره همیشه در ارتباط با همدیگر بر سر مهم شدن و پیشرفت کردن رقابت دارند، پشت سر همدیگر به تخریب یکدیگر میپردازند و به هر نحو ممکن تلاش میکنند تا از موفقیت و بزرگی طرف مقابل جلوگیری کنند ولی وقتی طرف مقابل به هر دلیلی، مثل انصراف یا مرگ، از صحنه رقابت کنار رفت؛ همان افراد به تمجید اغراقآمیز و بالا بردن و حتی تعریف و تمجید بیاخلاقانه و بیدلیل رقیب پیشین خود میپردازند.
دکتر پیران در خاتمه، با طرح این سؤال سخنان خود را پایان بخشید که آیا ما از تحلیل سوگواری نمیتوانیم ورق دیگری از رنجهای انسان ایرانی را از بر کنیم و به رنجهای تاریخیمان، نه برای تشفی نوستالژیک، بلکه برای رفتن به یک روانکاوی جمعی، برای ایجاد بسیج همگانی سالمسازی روانی ایرانی پاک نهاد استفاده کنیم و سوگواری را قدمی در راه پایان بخشیدن رنجهای نسلهای آینده این مرز و بوم بدانیم؟
در ادامه این جلسه، دکتر هما زنجانیزاده متنی را با عنوان «در رثای دکتر عبداللهی» قرائت کرد. او در این متن، به نظرات دکتر عبداللهی درباره مسائل مختلفی، مثل اهمیت حمایت مالی از انجمن جامعهشناسی ایران، تلقی پژوهش جامعهشناسی به عنوان یک کنش عقلانی و با هدف دستیابی به یافتههای علمی، نقش مشکلات نرمافزاری به عنوان موانع اصلی توسعه در ایران و لزوم بررسی جامعهشناسانه این مسائل اشاره کرد.
دکتر زنجانیزاده همچنین با تأکید بر گسترش انجمن جامعهشناسی به مناطق مختلف کشور و ملی کردن انجمن توسط مرحوم دکتر عبداللهی، وی را معمار انجمن نوین جامعهشناسی ایران خواند.
پس از این سخنرانیها، فیلمی در حدود ۲۰ دقیقه اکران شد که در آن، به تاریخچه مختصری از زندگی استاد عبداللهی پرداخته شده بود. این فیلم همچنین حاوی نظرات همکاران آن مرحوم در انجمن و دانشگاه درباره ایشان بود که در آن، افراد مختلف به خصلتهایی نظیر تأثیر گذاری بر دانشجویان، پر تلاش بودن، نظم و تسلط به علوم اجتماعی، اظهار نظر کردن در عین فروتنی، عملگرایی، مدیریت قوی، کار کردن عاشقانه و پیگیرانه، بشّاشی و سرزندگی، صداقت، و بالاخره قدرت و قابلیتهای او در جذاب کردن دروس سخت اشاره کرده بودند.
پس از پخش این فیلم، دکتر تقی آزاد ارمکی، استاد جامعهشناسی دانشگاه تهران، بحثی را با عنوان «آموزش جامعهشناسی، فرصتها و تنگناها» ارائه کرد. وی در آغاز سخنان خود، با تأکید بر مسأله عدم تلقی جامعهشناسی در جامعه امروز ما به عنوان یک شغل و همچنین مشکلات آموزشی این حوزه که به مراتب بیشتر از مشکلات مفهوماند؛ گفت: پژوهشها در جامعهشناسی زمانی مفید هستند که بومی و درونی شده باشند و مورد استفاده دستگاهها قرار بگیرند.
او سپس با اشاره به جدا شدن رشته جامعهشناسی از فلسفه اجتماعی از زمان آغاز به کار این رشته به صورت آکادمیک و فعالیت افرادی مثل دورکیم و وبر، به عنوان معلم، محقق و مؤلف؛ سرنوشت جامعهشناسی در ایران را گره خورده به دو عامل ترجمه و مدیران دانست.
تقی آزاد ارمکی پس از بیان این بحث، دکتر محمد عبداللهی را معلمی نمونه و از جمله جامعهشناسانی معرفی کرد که به مخاطبهای خود اهمیت میداد و در انتقال شفاف نظریات بسیار کوشا بود.
سخنران بعدی این مراسم، دکتر جعفر سخاوت بود. او ابتدا از خانواده دکتر عبداللهی بابت فراهم کردن آرامش برای ایشان برای انجام تحقیقات خود تشکر کرد و سپس به برخی از دغدغههای فکری استاد مرحوم پرداخت.
دکتر سخاوت اولین دغدغه دکتر عبداللهی را ضعف تبادل علمی بین اصحاب علم و دانش و عدم تبادل آراء دانست و گفت که او برای حل این مسأله به تأسیس انجمن پرداخت و آن را به شهرستانها گسترش داد و همایشهای ملی و منطقهای را با شرکت نهادهای رسمی ترتیب داد. به گفته وی، علاوه بر این، عبور از گرایشهای قومی و محلی و رسیدن به اصول جمعی فارغ از گرایشهای قومی و خلاء بین گروههای کوچک و مستقل مدنی مثل احزاب و اصناف با نهادهای رسمی و مردمی از دیگر دغدغههای محمد عبداللهی بود.
جعفر سخاوت در انتها، با تأکید بر لزوم همراهی عمل با انسانیت در علم از نگاه دکتر عبداللهی به سخنان خود پایان داد.
سخنران هفتم این مراسم، دکتر ناصر فکوهی بود که به ارائه بحثی با عنوان «در ستایش یک نااسطوره» پرداخت. وی در مقدمه بحث خود، با اشاره به شرایط بحرانی کشورهای مصر و تونس، به کم شدن منطق و عقل در زمانه ما و مقاومت دیکتاتورها تا آخرین لحظه در مقابل منطق؛ از جمله خصوصیات مرحوم دکتر عبداللهی را به علاقه وافر ایشان به منطق و دوراندیشی و عملگرایی و پرهیز از هیجانزدگی و توهمات فردی و جمعی دانست.
فکوهی همچنین با بیان اینکه اسطوره و قهرمان از بیمنطقی نظری و عملی حکایت میکنند تا از واقعیات چشم بپوشیم، دکتر عبداللهی را مجموعهای از قوتها و ضعفها دانست که بسیار با اسطوره ساختن از افراد دیگر و حتی از خودش مخالف بود.
وی در انتهای صحبتهای خود، غزلی از حافظ را که به تعبیر او، ظاهری اسطورهای و در عین حال باطنی عقلانی داشت، برای حاضران در جلسه قرائت کرد.
پانزده دقیقه پایانی مراسم بزرگداشت مقام علمی دکتر عبداللهی، به سه سخنرانی پنج دقیقهای اختصاص یافت که در پنج دقیقه نخست، دکتر محمدهادی ایازی معاون فرهنگی اجتماعی شهرداری تهران، با اشاره به مسئولیتهای و سمتهای مرحوم دکتر عبداللهی، به ذکر نتایج دو مورد از کارهای پژوهشی او پرداخت.
به گفته وی، پژوهش اول، بررسی اولویتبندی مسائل شهر تهران بود که از سه گروه پاسخگو (شهروندان، روشنفکران و مدیران) تشکیل شده بود و نتایج به دست آمده از آن، نشان میدهند که اولویتهای شهروندان را مسائل اقتصادی، اولویتهای روشنفکران را مسائل سیاسی و اجتماعی و اولویتهای مدیران را مسائل برنامهریزی تشکیل می دهند. کار پژوهشی دوم، به موضوع سرمایههای اجتماعی شهر تهران اختصاص داشت که در آن، سرمایههای اجتماعی، ثروتهای نامرئی هر کشوری شناخته شده و اعتماد به عنوان اصلیترین عنصر در تعاملات اجتماعی معرفی میشود و در صورت توجه به این مسأله است که با مشارکت اجتماعی میتوان مشکلات شهر را حل کرد. نتایج این تحقیق نشان میدهند که شهروندان تهرانی بیشترین اعتماد را به اعضای خانواده خود داشته و کمترین اعتماد را به احزاب دارند.
دکتر ایازی همچنین تأکید کرد که مرحوم دکتر عبداللهی عدم رعایت صداقت را یکی از مسائل مهم شهر تهران میدانست و معتقد بود که روز به روز ثروت و قدرت بر صداقت و معنویت غلبه پیدا میکنند. همچنین از دیگر دغدغههای دکتر درستکاری و امانت بود. وی در عین حال، بر اساس دانستهها و یافتههای خود از وضعیت اجتماعی شهر تهران، بر این باور بود که شهرداری باید از یک سازمان خدماتی به یک نهاد اجتماعی تغییر کند.
در پنج دقیقه دوم، دکتر حبیبالله آقابخشی، از انجمن مددکاری ایران، با اشاره به یادداشتهایی که دانشجویان دکتر عبداللهی پس از وفات او پشت در اتاقش گذاشته بودند؛ دلیل جذاب بودن کلاسهای استاد را از نظر دانشجویان، نه فقط دانش او، بلکه عشق و فروتنیاش ذکر کرد و در ادامه به تشریح اثرات عاشق بودن در زندگی پرداخت و استاد عبداللهی را استادی دانست که کلاس را عاشقانه آغاز میکرد و به بیان ساده مفاهیم دشوار میپرداخت.
در پایان این مراسم، آقای عبداللهی پسر عموی دکتر محمد عبداللهی به تشریح زوایایی از کودکی او و تولد و زندگیاش در یک خانواده دامدار، در شهر ایلام، پرداخت. وی در سخنان خود، تلاش و ممارست آن مرحوم برای ادامه تحصیلات، با وجود سختیها و در مراحل مختلف را مورد توجه قرار داد. به نظر او، دکتر عبداللهی با وجود اینکه دغدغه انتقال جامعهشناسی از ذهن به عمل را داشت اما این مسأله را با به دست آوردن پست و مقام پی نگرفت، بلکه در همان اتاق دانشگاه به پیگیری خواستههایش پرداخت.
این عضو خانواده دکتر محمد عبداللهی در خاتمه، به تشریح ۱۵ سال نیروسازی آن مرحوم در نظریههای جامعهشناسی و پس از آن تأسیس انجمن نوین جامعهشناسی ایران، به منظور ورود به عرصه عمل پرداخت و او را از جمله افرادی دانست که در خدمت به دانشجویان و کشورش «احسنالعمل» بود.