11.19.2009

آموزش و توسعه: کتاب جدید دکتر سرکارآرانی



كتاب "آموزش و توسعه" اثر دکتر عباس معدن دار آرانی و دکتر محمد رضا سرکار آرانی و با مقدمه‌ پرفسور محمد نقی زاده از سوي نشر ني به بازار كتاب عرضه شد. نوشته زير را نویسندگان این کتاب برای معرفی آن تدوین کرده‌اند:


اولین بار آدام اسميت با ارائه پيشنهادي درباره رابطه آموزش با سرمايه انساني پيشگام
طرح مباحثي شد كه سال ها پس از آن به صورت مجموعه اي ازپژوهش هاي علمي
در قالب دانش "اقتصاد آموزش" اهميت و جایگاه خود را پیدا کرد. آگاهي معطوف به
درك رابطه بين آموزش با رشد اقتصادي باعث شده است كه بسياري از مردمان، پيشرفت و رفاه خود و جامعه را در آن جستجو كنند و نهضتي عظيم براي دستيابي هرچه بيشتر به دانش، بينش،اندیشه ، مهارت و اطلاعات پديدار شود. بنابراين كشورهاي پيشرفته و در حال توسعه تاحدود زيادي وامدار اقتصادداناني هستند كه اين بينش را در فرايند توسعه ترويج می کنند.
رسالت آگاهي بخشي دانشمندان علوم اجتماعي و اقتصادی و يافته هاي پژوهش هاي بيشتر نشان مي دهند كه لازم است ابعاد، پيچيدگي ها و مسائل متعددي تبین شود تا نقش و جايگاه آموزش در اقتصاد به روشنی تجزیه و تحلیل شود. به علاوه هر گام جديد، اين واقعيت را بيش از پيش مورد تأكيد قرار مي دهد كه لازم است همگان، به ويژه برنامه ريزان و سياست گذاران آموزشي و مدیران و برنامه ریزان توسعه بايد يافته هاي دانش اقتصاد آموزش را مورد توجه قرار دهند و بر اساس آن راهبردهای توسعه آموزش های عمومی و عالی را تعیین کنند.
عليرغم پژوهش هاي زيادي كه در نيم قرن اخير، به ويژه در كشورهاي پيشرفته درباره اقتصادآموزش انجام شده است، هنوز اين رشته علمي جوان است. اقتصاد آموزش به این دلیل که از یک سو به مقايسه نظام هاي اقتصادي سازمان های آموزشی و از دیگر سو به كاركردهای اقتصادی نظام هاي آموزشي می پردازد و تأثيرمتقابل دو عامل اقتصاد و آموزش را بر يكديگر مورد سنجش و بررسي قرار مي دهد، به دانشي بين رشته اي تبديل شده است.
ويژگي بين رشته‌اي اقتصاد آموزش در این است که به پژوهشگران و متخصصاني نیازدارد كه با هر دو حوزه معرفتي اقتصاد و آموزش آشنا باشند. اقتصاددانان آموزشی تلاش مي‌كنند همچون روان شناسان، جامعه شناسان، برنامه ريزان توسعه و مديران آموزشي ازنگاه مربي، ولي از زاويه دانش اقتصاد فرایند خلق مهارت ها و توانمندسازی انسان را درك كنند و توضيحي براي آن بيابند. اقتصاد آموزش بيش از هرچيز علاقمند به درك رابطه بين آموزش، رشد اقتصادي، اشتغال و توزيع درآمد است. همچنين نظام هاي آموزشي به مثابه سازمان هايي اقتصادي از لحاظ كارايي، اثربخشي و بهره وري مورد توجه پژوهشگران اقتصادی قرار مي گيرند. مطالعه كارايي، اثربخشي و بهر ه وري از ابعاد دروني – همچون پيشرفت تحصيلي، مطالعه تعداد مردودين و عدم موفقيت آموزشي و توجه به نتايج تحصيلي و موفقيت – وابعاد بيروني –بهره وري، حقوق و دستمزد و به ويژه نرخ برگشت سرمايه – باعث طرح مباحث بسياري در ميان اقتصاددانان آموزشی شده است.
تغييرات شگرف و رقابتي كشورهاي جهان در دستيابي هر چه سريع تر به توسعه اقتصادي ورفاه اجتماعي و تأثيراين تحولات بر ابعاد مختلف فرهنگی واجتماعي در سه دهه ي اخير در ايران، باعث شده است كه توجه به نقش و كاركردهاي آموزش عمومي و عالي از توجه بيشتري برخوردار شود. افزايش نقش نظام آموزشي در پويايي حيات فرهنگی و نوسازی اجتماعي، ضرورت توجه به كاركردهاي اقتصادي و"تجزيه و تحليل هزينه – فايده"آن را براي دولت و مردم مضاعف كرده است. چرا كه افزايش تقاضاي اجتماعي براي آموزش، حجم هزينه هاي آموزشي در بودجه دولت و خانوار را افزايش داده است و گسترش دوره هاي مختلف تحصيلي و افزايش جمعيت تحت پوشش و به ويژه تمايل و گرايش شديد مردم به دستيابي بيشتر به مدارك و مدارج تحصيلي بالاتر بستري فراهم آورده است كه آگاهي از ابعاد اقتصادي نظام آموزشي را براي والدين، معلمان، مديران و برنامه ريزان آموزشي اجتناب ناپذير مي كند.
درس"اقتصاد آموزش"از دروس مهجور دانشکده های اقتصاد و علوم تربيتي دانشگاه های ایران است كه به صورت دو یا سه واحد درسي براي دانشجويان دوره كارشناسي با همين نام و دو واحد درسي با عنوان "مباني اقتصادي و اجتماعي آموزش" براي دوره‌هاي كارشناسي ارشد برخي از گرايشهاي رشته علوم تربيتي ارائه مي شود. از آنجا که كتاب هاي مرتبط با اين درس در ايران زیاد نیست و بعضاً با رويكرد اقتصادي محض یا تحليل هاي پيچيده رياضي نوشته شده اند، نويسندگان كتاب حاضر تلاش كرده اند مباحثي را مطرح كنند كه به صورت عيني تري كاركردهاي اقتصادي نظام آموزشی و ارتباط آن با توسعه را روشن سازد. به همين دليل سعي شده است كه حتي الامكان مباحث نويني درباره ارتباط متقابل آموزش ، اقتصاد و توسعه- به تفكيك سطوح تحصيلي از پیش دبستانی تا آموزش عالی- مطرح شود و از ارائه تجزيه و تحليل هاي رياضي محض پرهيز، يا به حداقل آن بسنده شود.
مباحث نوين اقتصاد آموزش، اقتصاد و توسعه و سازماندهي آن درپنج بخش عمده و نوزده فصل جداگانه، اين امكان را فراهم مي آورد كه كتاب برای دانشجویان و استادان درس"اقتصاد آموزش"، "مباني اقتصادي و اجتماعي آموزش"، "توسعه اقتصادی" و "برنامه ریزی اقتصادی و توسعه" در دوره هاي كارشناسي و كارشناسي ارشد گرايش هاي مختلف رشته هاي علوم تربيتي و اقتصاد منبع تدریس و پژوهش مناسبی باشد.
بخش اول كتاب به مطالعه نظريه هاي مشهور اقتصادي براي تجزيه و تحليل كاركرد اقتصاديآموزش مي پردازد. اين بخش در چهار فصل تنظيم شده است و مشهورترين نظريه هاي حوزهاقتصاد آموزش را تبيين مي كند. نظريه سرمايه انساني (آموزش به مثابه سرمايه گذاري)، نظريه سرند (آموزش به مثابه ابزار رتبه بندي منابع انساني)، نظريه فيلتر(آموزش به مثابه نشانگر تشخيص توانايي ها) و نظريه هشدار دهنده (آموزش به مثابه توانايي حرفه اي براي رقابت در بازار كار) ازجمله نظريه هاي اقتصادي براي تحليل كاركردهاي آموزش هستند كه ضمن مطالعه مقايسه اي آنها محدوديت ها و چالش هاي هر يك از نظريه ها نيز تبيين می شود.
بخش دوم به بررسي ارتباط متقابل و شكل هاي مختلف سرمايه مي پردازد.
مطالعه ارتباط سرمايه طبيعي با آموزش و نقش متقابل آنها در تشكيل سرمايه ملي و ميزان توليد ناخالص ملي در كشورهاي مختلف موضوع مباحث فصل پنجم است.
در فصل ششم ارتباط آموزش و سرمايه انساني و منافع فردي (خصوصی) و اجتماعي آن تبيين مي شود و به نقش محوري انسان در توسعه اقتصادي – اجتماعي همه جانبه و پايدار مي پردازد.
فصل هفتم با رويكردي جامعه شناختي به تحليل ارتباط فرهنگ با آموزش و پيامدهاي اقتصادي آن براي توسعه پايدار مي پردازد.
در فصل هشتم بر نقش آموزش در حفظ و افزايش سرمايه اجتماعي براي شكوفايي اقتصادي تاکید مي شود.
بخش سوم كاركردهاي اقتصادي دوره هاي آموزشي (پيش دبستان، آموزش ابتدايي، متوسطه، فنی و حرفه ای وآموزش عالي) را تجزيه و تحليل مي كند.
در فصل نهم جايگاه اقتصادي – اجتماعي آموزش پيش دبستاني و كاركردهاي اقتصادي آن در جوامع مختلف مطالعه مي شود.
اقتصاد آموزش دوره ابتدايي موضوع مطالعه فصل دهم است. در اين فصل به ويژه با توجه به برنامه يونسكو براي ترويج آموزش ابتدايي با عنوان "آموزش براي همه"، تصوير روشن‌تری ازكاركردهاي اقتصادي آموزش ابتدايي در كشورهاي توسعه يافته و در حال توسعه ارائه مي شود. در فصل يازدهم اقتصاد آموزش متوسطه با توجه به رشد كمي و كيفي آن در دهه هاي گذشته مطرح و ديدگاه هاي مختلف درباره نقش آن در فرايند نوسازي اقتصادي كشورهاي مختلف به ويژه جوامع در حال توسعه، تجزيه و تحليل مي شود.
فصل دوازدهم به تجزيه و تحليل اقتصادي آموزش عالي با توجه به ميزان رقابت در بازار كار، كيفيت دانش آموختگان دانشگاه ها و مؤسسات آموزش عالي و کیفیت تقاضا و رقابت در بازارمي پردازد.
در اين فصل از منظر برنامه ريزي آموزشي كاركردهاي اقتصادي آموزش عالي، كيفيت تقاضاي اجتماعي، تغييرات ساختاري در آموزش عالي، نوسازي اقتصادي، اقتصاد دانش و پيامدهاي ترويج و افزایش دسترسی بیشتر به آموزش عالي تبيين مي‌شود.
بخش چهارم به مطالعه سازوكار نحوه و ميزان تأثير نظام آموزشي بر نظام اقتصادي مي‌پردازد.
رابطه آموزش با ميزان و كيفيت بهر ه وري نيروي كار و نظريه هاي اقتصادي مهم در اين زمينه،موضوع بررسي هاي فصل سيزدهم است.
در فصل چهاردهم پيامدهاي اجتماعي و اقتصادي نخبه گرايي و نقش نظام آموزشي در ترويج يا تعديل آن، به ويژه با توجه به الگوي رقابت دانش آموختگان در بازار كار بررسي مي شود. نهضت كوچك سازي دولت ها و ترويج خصوصي سازي در همه ابعاد زندگي و از آن جمله آموزش، موضوع مباحث فصل پانزدهم است. در فصل شانزدهم تأثير دوره هاي آموزش پيش از خدمت و ضمن خدمت نيروي كار در افزايش توانايي حرفه اي، درآمد و كيفيت حضور آنها در بازاركار رقابتي بررسي مي شود.
بخش پنجم چالش هاي اقتصادي نظام آموزش عمومي ، متوسطه و آموزش عالي و تأثير آنها بر كيفيت آموزش و ميزان برابري و دسترسي به فرصت هاي تحصيلي را بررسي مي كند.
در فصل هفدهم كارايي و كيفيت آموزش در ارتباط با چالش هاي اقتصادي نظام هاي آموزشي مطالعه مي شود و مباني نظري آنها همراه با مقايسه‌اي بين‌المللي تبيين مي‌گردد.
فصل هجدهم به حقوق و مزایای معلمان به مثابه يكي از رايج ترين چالش های اقتصادي آموزش به ويژه در كشورهاي جهان سوم مي پردازد. تأثيرحقوق و دستمزد كارگزاران آموزشي بر انتخاب شغل معلمي در بازار اشتغال و زندگي حرفه اي آنها و پيامد مهم آن براي كيفيت آموزش در کشورهای مختلف جهان موضوع اصلي مباحث اين فصل است.
تنگناهاي اقتصادي نظام آموزشي، تفاوت رويكردهاي كارشناسان اقتصادي و آموزشي در تخصيص منابع مالی به آموزش، نگاه مصرفي يا سرمايه اي به آموزش و ترويج نگاه به آموزش به مثابه كالايي براي مبادله يا گسترش فضيلت هاي فردي و اجتماعي موضوعاتي است كه در فصل نوزدهم مورد بررسي قرار گرفته اند.
طرح مباحث گسترده در باره روابط متقابل اقتصاد و آموزش در این كتاب، كوششي براي تبيين گستره وسيع دانش بین رشته ای اقتصاد آموزش است و انتظار می رود بتواند فرصتي براي طرح آراء، تجربه ها و نظريه هاي نوینی در باره آموزش و توسعه براي جامعه علمي كشور به ويژه در حوزه علوم اجتماعي فراهم سازد. لذا، مطالعه آن به همه كساني كه با نظام آموزشي ايران سروكار دارند و از نگاه مربي، معلم، مدير، كارگزار آموزشي و برنامه ریزتوسعه به آموزش عمومی و آموزش عالي مي نگرند و می خواهند به تجزيه وتحليل اقتصادي آموزش، و نقش آموزش در توسعه بپردازند، توصيه مي شود.
از آقاي پرفسور محمد نقي زاده استاد دانشگاه ميجي گاكواين ژاپن كه با بلندنظري پيشنهادنويسندگان براي نگارش مقدمه اي بر كتاب را پذيرفت و با دانش و بينش ژرف خود مطالب كتاب را مطالعه كرد و بر آن مقدمه اي غني نگاشت - كه نه تنها از نظر بررسي علل عقب افتادگي جهان سوم در نظريه پردازي در حوزه دانش اقتصاد و توسعه، و مطالعات موردي توسعه ژاپن و آسياي جنوب شرقي جنبه آموزشي دارد، بلكه راهنماي پژوهشي براي پژوهشگران اين رشته علمي در ايران برای تولید نظریه های توسعه اقتصادی و اجتماعی است -سپاسگزاري مي شود.
ايشان در اين مقدمه چشم انداز تازه اي فراسوي علاقه مندان براي صورت بندي مسائل توسعه اقتصادي ایران و كوشش براي تجزيه و تحليل آن ها قرار مي دهند، از مرور صرف نظريه هاي اقتصادي انتقاد مي كنند و ضرورت تلاش براي دست يابي به مكتب فكري براي توسعه اقتصاد و اجتماعی ايران را با تعبير" توسعه را چون پرواز بياموز، نظريه به تنهایی چون پرنده، مردني است" تبيين مي كنند، به ویژه آنجا که به صراحت می نویسند:"هیچ نسخه جهان شمولی برای توفیق همه جوامع در راه توسعه با استناد به یافته‌های علم اقتصاد وجود ندارد و اگر چنین قابلیتی در کاربست این علم وجود داشت كشورهای بسیاری همچون ایران می توانستند با بهره گیری از منابع طبیعی سرشار خود از نتایج این علم بهره مند شوند و هم اکنون در گروه کشورهای توسعه یافته با شند. بنابراين می توان گفت که توسعه امکان پذیر است ولی مستلزم به كارگيري چشم اندازهای فراگیر، برنامه جامع و تلاش همه‌جانبه و خستگي‌ناپذير آحاد مردم و دولت واز آن جمله اقتصاددانان و فرهیختگان علوم اجتماعی از وجه نظری و عملی است.
عوامل بازدارنده توسعه ايران و عقب ماندگی آن امري است عيني و ریشه های آن در همین جامعه نهفته است. لذا شناخت این عوامل و تلاش برای نظریه پردازی بر اساس واقعیت‌های مسلم این جامعه تنها راه مقابله با روند تشدید عقب ماندگی ها و اصلاح آن در جهت پيشرفت است. به باور نگارنده توسعه ايران تا فرارسیدن مکتب فکری فرهیختگان علوم اجتماعی و اقتصادی برای توسعه ایران به تاخیر خواهد افتاد. با اقتباس شتابزده از نظریه های وارداتی و راه حل های بومی دیگران بعید است راهی به رهایی از مسائل اقتصادی ایران گشوده شود.
بدون شك علوم اجتماعي، همانند علوم تجربی دارای وجوه جهان‌شمولند، اما هنگامي که یافته های علوم اجتماعي براي جوامعي با زمينه‌هاي اجتماعي- فرهنگي، تاريخي و فکری- فلسفی دیگري به‌کاربرده مي‌شوند، بعضاً نتايج متفاوتي به ‌دست می‌دهند. به همین خاطر است که سیاست‌ها و برنامه‌های توسعه اقتصادی علیرغم همگونی وجه نظری آنها، همسانی عوامل مادی-انسانی در دسترس یا روابط تولیدی مشابه در بین بعضی جوامع، در فرايند مدل سازی، سیاست‌گذاری و اجرا (برنامه ای یا مبتنی بربازار)، مفاهیم اصلی خود را از فرهنگ و اندیشه غالب جامعه مورد نظر كسب مي‌كنند و تحت تأثير نظام ديوان سالاري، رفتار بخش خصوصی و دولت، نظام آموزش عمومی و عالی، و طرز تلقي، نگرش و نگاه آحاد مردم آن جامعه به زندگي در جهان واقع قرار مي‌گيرند. بنا بر این به نظر می رسد زندگی ما -ایرانیان- در قرن بیست و یکم داراي نشانگرهايي از کیفیت زندگی انسان قرن بیست و یکمی نیست. لذا برای فهم وضعیت یک جامعه باید به "تقویم تاریخی، فکری، اجتماعی و فرهنگی" آن كشور توجه نمود تا وضعیت آن جامعه برحسب میزان شاخص های توسعه روشن شود" (مقدمه کتاب، صص 22-26).
نويسندگان كتاب از آموزش هاي ژرف و راهنمايي هاي سخاوتمندانه پروفسور نقی زاده برخوردار بودند و بارها ازتوصيه هاي دقيق و انديشه هاي عميق او بهره مند شدند، لازم است از ايشان به خاطر توجه وراهنمایی ها ی قابل تحسيني كه به فعاليت هاي علمي نويسندگان داشتند تشكر و قدرداني شود.
آقاي مهندس عبدالحسين نفيسي صاحبنظر برجسته و نام آشنای پژوهشگران و مروجان دانش اقتصاد آموزش در ایران، با علاقه دست نوشته هاي اوليه اين اثر را مطالعه كردند وتوصيه ها و راهنمايي هاي اثربخشي به ويژه در ارتباط با نحوی سازماندهي محتوا و ساختار كتاب به نويسندگان ارائه دادند، از ايشان كه در فرايند تحول فكري نويسندگان براي تدوين اين اثر نقش سازنده و عمده اي داشته اند، سپاسگزاري مي شود.
خانم دكتر پروين عباسي عضو هيات علمي دانشگاه پيام نور و آقاي ابوالفضل بختياري متن نهايي اين اثر را پيش از چاپ مطالعه كردند و با كنجكاوي هاي محققانه و پرسش هاي مؤثر خود باعث شدند كتاب با ظاهري آراسته تر و با لغز ش هاي كمتری به طبع برسد، از ایشان سپاسگزاري مي شود، و بالاخره نويسندگان لازم مي دانند ازهمکاران نشر نی به ویژه آقاي جعفر همايي كه به ضرورت تدوین وانتشاراین کتاب توجه و علاقه نشان دادند و امكان اين مهم را فراهم آورند، قدرداني كنند.
این اثر به پاس قدرشناسی از استاد فرزانه مرحوم دكتر حسين عظيمي آراني اقتصاددان فرهیخته و انديشمند برجسته‌اي كه همواره در جست و جوي الگويي اثربخش براي توسعه ايران بربنياد بازسازي آموزش و نوسازي فرهنگ بود، به وی تقدیم شده است.
=================================================================
مطالعه این کتاب به تمام معلمان، پژوهشگران، مدیران، اقتصاد دانان، آموزش شناسان، جامعه شناسان، سیاست گذاران و متخصصان برنامه ریزی درسی و آموزشی و بویژه دانشجویان رشته های آموزش، اقتصاد آموزش(عالی)، اقتصاد و جامعه شناسی توسعه، پیشنهاد می شود.
لینک های مرتبط:

11.08.2009

گزارش نخستین کنفرانس بین المللی مدیریت سرمایه فکری




سایت نخستین کنفرانس بین المللی مدیریت سرمایه فکری که آماده می شود، از اولین کسانی هستم که به همکاران جوانم به خاطر طراحی و برنامه نویسی سایت تبریک می گویم. اولین قسمتی که از آن بازدید می کنم، صفحه مربوط به اعضای کمیته علمی است: بیشترشان را نمی شناسم اما به نظر می رسد تنوع تخصصی و دانشگاهی قابل توجه است. هر بار که این صفحه را می بینم متوجه
می شوم که تعداد اعضا بیشتر می شود و آن را مثبت ارزیابی می کنم. به روز های برگزاری کنفرانس نزدیک می شویم. بروز رسانی سایت کند است و با اینکه هیچ مسولیتی در کنفرانس ندارم، این مورد را چندین بار تذکر می دهم و لزوم برگزاری کنفرانس خبری را یاد آوری
می کنم، زمان آن به اواخر شهریور موکول می شود. اواخر شهریور هم می شود و کنفرانس خبری فراموش می گردد. مشتاقانه منتطر اعلام نتایج ارزیابی مقالات هستم تا ببینم چه مقالاتی پذیرفته می شوند. نتایج که اعلام می شود تصور می کنم که بعضا" به جای مقالات، افراد پذیرفته شده اند. با این حال، قضاوت نهایی را برای روز های ارایه ی مقالات می گذارم. در انتخاب سخنرانان کلیدی نیز صاحب نطرانی از قلم افتاده اند. اما باز هم نباید عجله کرد.
شب برای انجام کاری به مرکز رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات سر می زنم. چند نفر مشغول طراحی سن و آماده سازی سالن برای برگزاری مراسم افتتاحیه هستند. به نظر می رسد کمی دیر شده است و این کارها باید تا آن ساعت تمام می شد. مرکز را ترک می کنم تا روز بعد.
چهارشنبه 15 مهرماه سال 1388، ساعت 25: 9 دقیقه صبح است که به سالن کنفرانس(مرکز رشد) می رسم. بچه های مرکز میکروفون ها و لوازم دیگر را تست می کنند. آشفته می شوم که چرا باید راس ساعت 9:30 که قرار است برنامه کنفرانس آغاز شود، هنوز اینکار ها انجام می شود آن هم به صورت آزمایش و خطا. حدس دیشبم درست است. کار دکوراسیون دیر تمام شده و کارهای بعدی نیز با تاخیر انجامی می شود. ساعت 10 است و هنوز از افتتاحیه خبری نیست. استاد ثبوتی ـ رئیس دانشگاه تحصیلات تکمیلی علوم پایه زنجان را می بینم که از ردیف اول سالن چند بار با ناراحتی به ساعت خود اشاره می کند و به مسئول مربوطه می فهماند که بیش از این تاخیر نکنید. لحظاتی بعد کنفرانس با قرائت آیاتی از قرآن مجید آغاز می شود. قاری جهت تاکید بر مضمون، آیه را دو سه بار تکرار می کند. " اگر اين قرآن را بر كوهى فرو مى‏فرستاديم يقينا" آن [كوه] را از بيم خدا خاشع [و] از هم ‏پاشيده مى‏ديدى و اين مثل ها را براى مردم مى‏زنيم باشد كه بينديشند." من آن خشوع کوه را در حین شنیدن آیات در خود
نمی بینم، نمی دانم چرا. شاید دل ناپاک است و شاید هم خرد نا متعالی.
با پخش سرود کشورمان همه به پا می خیزند. سرود تمایل دارد که باز هم پخش شود اما با دست پاچگی مسئول کامیپوتر، به موقع قطع می شود. کنفرانس بین المللی است و من فکر می کنم که اگر حتی یک نفر از اعضای کنفرانس فارسی نداند، باید به زبان پیش فرض ـ انگلیسی ـ برگزار شود. مجری در پشت تریبون قرار می گیرد. کسی شبیه گردانندگان مراسم عروسی! جو کنفرانس ایشان را گرفته و به جای بروز رفتار های متعادل، جلف و چاپلوسانه صحبت می کند. ضمن خوشامد گویی به میهمانان و تعریف از دبیر و رئیس کنفرانس، از استاد ثبوتی می خواهد که به عنوان اولین سخنران کنفرانس کلام زیبای خود را ارایه دهد. استاد ثبوتی که هیچگاه از چاپلوسی خوشش نمی آید، با لحنی جدی به ایشان می گوید که شما از کجا فهمیدید کلام من زیبا خواهد بود؟
استاد ثبوتی ـ اختر فیزیک دان ـ به فارسی توضیح می دهد که به دلیل بین المللی بودن کنفرانس و حضور میهمانان خارجی، مطالب خود را به زبان انگلیسی ارایه خواهد داد. انگلیسی را بدون دست پاچگی، به صورت صریح و به لهجه ی آمریکایی صحبت می کند. در همان ابتدا به خاطر تاخیر در شروع کنفرانس و نقایص احتمالی پوزش می خواهد. پوزشی که به زبان دیگر مسئولان کنفرانس نمی آید. در مورد تاریخچه شکل گیری دانشگاه علوم پایه زنجان، امکانات و ساختار دانشگاه توضیح می دهد. یک چیز در توضیحات ایشان کاملا" مشخص است و آن اینکه دانشگاه با برنامه تاسیس شده و با برنامه پیش رفته است. توضیحات مربوط به تاسیس مرکز رشد و پارک علم و فناوری را نیز به مدیر مرکز ـ دبیر کنفرانس ـ وا می گذارد.

دبیر کنفرانس با چاپلوسی های مجدد مجری به سخنرانی دعوت می شود. کمی دستپاچگی از شروع سخنان دبیر مشخص است: 299 مقاله به کنفرانس رسید. نرخ پذیرش مقاله ی ایرانیها 20 درصد و خارجی ها 48 درصد بود... اولین کتاب مدیریت سرمایه فکری(تالیف دبیر کنفرانیس و همکاران) در کمتر از دو ماه به چاپ مجدد رسید ... صحبتی از تاریخجه مرکز رشد و پارک و علم و فناوری نمی شود و به منظور مدیریت بهتر زمان، سخنران بعدی دعوت می شود. پیام طولانی مدیر کل ایسسکو توسط نماینده ایشان قرائت می شود و نوبت به پیغام نماینده آی او اس تی ئی می رسد. پیغامی در کار نیست و تاکید سخنران بر این است که من چند سال است که نماینده این سازمان در منطقه هستم.
نوبت سخنرانی استاد Miyan است. سمت ایشان در نسخه فارسی برنامه ها "نایب التولیه دانشگاه بین المللی تجارت، کشاورزی و فناوری بنگلادش" نوشه اند. مجری با لحن بی ادبانه ای اظهار می دارد که سمت ایشان عجیب و غریب است و ایشان را به ایراد سخن دعوت می کند. خوشبختانه ایشان فارسی نمی داند اما تسلط شان به انگلیسی، باعث شرمساری بیشتر ایرانیان شرکت کننده در کنفرانس است. استاد Miyan به لزوم توجه به آموزش، تقویت نهاد های اجتماعی و اجتماعی کردن دانش و سرمایه فکری تاکید می کند. لحن بیانش حاکی از تسلط به موضوع سخنرانی است.
به گفته ی مجری نوبت به عزیز ترین کس می رسد! کنفرانس بین المللی است و این عزیز ترین کس! دکتر جعفر مهراد، مدیر پایگاه استنادی علوم جهان اسلام است. خدا را شکر که تعدادی از میهمانان فارسی نمی دانند. دکتر مهراد با تاکید زیادی لزوم توجه مدیران دانشگاهها و تهیه کنندگان نقشه علمی کشور به تحلیل های استنادی این پایگاه را یاد آور می شود و استفاده از آنها را مبنایی برای برنامه ریزی اثر بخش می داند.
استاد کمالف از تاجیکستان آخرین سخنرانی است که به زبان فارسی تاجیکی مقاله ی پر از فرمول های ریاضی را در باره نحوه ی محاسبه ی حجم آب انبار! برای کاربرد های کشاورزی ارایه می دهد. پاور پوینت با حروف روسی تنطیم شده است و من از تمام حرفهای ایشان شعر رودکی را می پسندم:
تا جهان بود از سر آدم فراز کس نبود از راز دانش بی نیاز
مردمان بخرد اندرهر زمان راز دانش را به هر گونه زبان
گرد کردند و گرامی داشتند تابه سنگ اندر همی بنگا شتند
دانش اندر دل چراغ روشن است وز بدی ها بر همه تن جوشن است

خوشبختامه علی رغم تاخیر در شروع کنفرانس، این بار برنامه مطابق زمان تعیین شده پیش می رود. نوبت به بازدید از ساختمان در حال اتمام پارک علم و فناوری می رسد. به همراه همکارم و استاد ثبوتی سوار اتوبوس قدیمی می شویم تا دویست متر آنطرف تر پیاده شویم. به استاد می گویم ما اسم آن ساختمان را "کاخ سفید" گذاشته ایم لبخندی می زند و می گوید ما نیز به آنجا کاخ سفید
می گوییم.
ساختمان سفیدی است با معماری زیبا. استاد ثبوتی از مدیر مرکز رشد (و پارک علم و فناوری) می خواهد که در بالای پله ها بایستد و در مورد پارک توصیح دهد. ایشان توجه همه را به خود جلب می کند و توضیح می دهد که برخی از شرکت های مستقر در مرکز رشد کارشان را با 500 هزار تومان شروع کردند و اکنون درآمد میلیاردی دارند. همچنین توضیح می دهد که ایده اصلی پارک از سال 79 مطرح شد و ما در حال حاضر در مرحله ی افتتاح ساختمان اصلی پارک قرار داریم. در ادامه نیز، برخی از مدیران شرکت های مستقر را به پیش خود فرا
می خواند و آنها را معرفی می کند. در بین آنها قصه ی دبیری که از کار خود استعفاه داده و به جای دریافت ماهانه ی حقوق به کارآفرینی پرداخته است، شنیدنی است. پس از بازدید از ساختمان پارک، نوبت نهار است. همگی به سمت سالن غذاخوری حرکت می کنیم. یک نکته توجه مرا به خود جلب می کنم. با اینکه بیشتر یا همه ی شرکت کنندگان مسلمان هستند، از آن ریاکاری مرسوم و نماز خواندن مصلحتی خبری نیست. نماز خوانها نماز می خوانند و منتی بر دیگران نمی گذارند و بی نماز ها نیز تمرین ریاکاری نمی کنند.
محوطه اصلی دانشگاه رنگ و بوی دیگری دارد. از محیط سوداگرانه ی پارک، وارد محیط شایسته سالارانه ی علم شده ایم. معماری ساختمانها حکایت از مدیریت بهینه ی سرمایه فکری دانشگاه دارد و فضای سبز شور انگیز آن حکایت از باغبانی عاشق؛ چه باغبانی بهتر از رئیس دانشگاه. پذیرایی ساده تر از آن است که در کنفرانس ها دیده می شود. ماهی پلو با برنج ساده (و شاید ارزانترین) با یک سیب به عنوان دسر. آب هم خواستید خودتان زحمت بکشید. غذای ایرانی و خارجی هم نداریم!
در هنگام دریافت غذا متوجه کنترل ناشیانه ی زتون ها توسط دانشجویی کم تجربه ای(خارج از علوم پایه) می شوم اما خودم را در حدی نمی بینم که ایشان را از این کار باز بدارم.
حین نهار یادم می افتد که کار اینترنتی دارم و لپ تاپ را به همراه نیاورده ام. در محل برگزاری کنفرانس نیز خبری از ایستگاههای اینترنت نیست. مدتی کنفرانس را ترک می کنم.
بعد از ظهر است در هر کدام از سالن های بالا و پایین، سی ـ چهل نفر هستند. از برخی از ارایه ها استفاده می کنم و گهگاهی هم از خودم پذیرایی می کنم. هیچ یک از استادان نزدیک به حوزه های پژوهشی من در کنفرانس نیستند. از این بابت بسیار افسوس می خورم. از فرصت استفاده می کنم و با دکتر مجتبی مومن از هندوستان صحبت می کنم. از ایشان نظرشان را در مورد کنفرانس جویا می شوم. می گوید Excellent . من موافق نیستم و می گویم برای نمونه ما جلسات داخلی خودمان را هم با نیم ساعت تاخیر شروع نمی کنیم. توصیح می دهد که معمولا" از این اتفاق ها می افتند. نظرشان را در مورد وب سایت کنفرانس می پرسم. بسیار به وجد می آید و می گوید من در کنفرانس های زیادی شرکت کرده ام ولی وب سایت شان به این خوبی نبوده است. همانجا دوستان جوان طراح سایت را صدا می زنم و نظر ایشان را به آنها منتقل می کنم. البته در سایت ضعف هایی هم دیده می شود.
از کنار اتاقی که کارگاه آموزشی در آن برگزار می شود می گذرم و از تنگی جا تاسف می خورم. نمی دانم چرا همه چیز باید در مکان نسبتا" کوچک ساختمان مرکز رشد برگزار می شود و نباید از سالن های کنفراس دانشگاه استفاده شود. به همین دلیل در هیچ یک از آنها حاضر نمی شوم. در سالن آمفی تاتر مقاله ای با عنوان سرمایه اجتماعی و اشتراک دانش ارایه می شود. به هر دو قسمت آن علاقه دارم. می نشینم و گوش می دهم. روش تحقیق کاملا" کمی است . در حین توضیحات ایشان، به تفاوت های روش شناختی پژوهای امروزین بین المللی فکر می کنم که بیشتر کیفی و تلفیقی است. از ایشان در مورد نحوه ی محاسبه حجم نمونه می پرسم جوابش قانع کنده نیست. بیش از آن ادامه نمی دهم. اعلام می شود که امشب جشنی به افتخار استاد ثبوتی و میهمانان برگزار خواهد شد و سورپریز های زیادی خواهد اشت.
ساعت 9 است. با همراه دوستم به محل جشن در همان مرکز می رسیم. همکارانمان لطف می کنند و ما صندلی برای نشستن گیر
می آوریم. اینجا به دوستم می گویم اسکن رایگانی که هفته ی پیش برای همکاران انجام دادیم، تبدیل به صندلی برای نشتن شد. البته در طبقه ی بالای سالن هم جا بود. ولی نشستن در آنجا لطفی نداشت.
جشن خیلی رسمی نیست اما مجری این بار کت و شلوار پوشیده است! بعدها از طریق دوستان متوجه می شوم که استاد ثبوتی به ایشان گفته است: شما بدآموزی دارید! مجری از دبیر کنفرانس به عنوان بانی مجلس می خواهد که حضار را به مناسبت های امشب آگاه کند. مدیر پارک علم و فناوری توضیح می دهد که ما این جشن را برای 77 سالگی استاد ثبوتی، 18 سالگی دانشگاه علوم پایه ، 6 سالگی مرکز رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات(از زمان شکل گیری ایده آن) و 1 سالگی پارک (از زمان شروع عملیات ساختمانی) برگزار می کنیم. سپس به تجربه ی سفر خود و همکاران به تاجیکستان اشاره می کند و می گوید که ما از آنجا یادگرفتیم از دانشجویان دانشگاه برای مدیریت مراسم و پذیرایی از میهمانها استفاده کنیم و آن چیزی که بیش از همه جالب بود اینکه استاد کامیلف (رئیس دانشکده) در آنجا برای ما آواز هم خواندند! سپس با خنده از استاد کامیلف می خواهند که به جای استاد ثبوتی برایشان قطعه ای را اجرا کنند. استاد کامیلف بدون تعارف معمول ایرانی ها به بالای سنمی آید و بلا فاصله شعر نسبتا" غم انگیزی را می خواند و البته در پایان آن را به لالالالا با وزن " فاعلن فاعلن فاعلاتن" ختم می کند تا جمع جوان حاضر را با خود همراه نماید. استاد ثبوتی نیز برای تشکر بر می خیزد و با ایشان روبوسی می کند.
نوبت به کنسرت موسیقی عاشقی گروه عاشیق خدایی می رسد. موسیقی عاشقی نوعی موسیقی سنتی مرسوم در آذربایجان است که خوانندگان آن را عاشیق می گویند. این موسیقی بسیار مورد استقبال حاضران قرار می گیرد. در میان اشعار عاشق خدایی، " زنجان ثبوتی را دارد" مصرعی است که چند بار به زبان ترکی تکرار می شود. گو اینکه همه می خواهند به نوعی ارادت و قدردانی خود را به استاد نشان دهند. دکتر جعفر توفیقی ـ از دوستان قدیمی استاد و وزیر سابق علوم ـ سخنرانی است که از ویژگی های اخلاقی استاد و سبک مدیریتی منحصر به فرد ایشان می گوید و با شوخی اظهار امیدواری می نماید که امید وار است 77 سن واقعی استاد باشد! استاد Miyan صحبت کردن در این جشن را Out of Tune می داند و 77 سالگی را به استاد تبریک می گوید و از حضار تشکر می کند. دکتر نصیری قیداری ـ از شاگردان استاد و نماینده ی استان زنجان در مجلس ـ بسیار خسته به نظر می رسد. دکتر نصیری که خود استاد تمام رشته فیزیک است، از سوابق شاگردی خود در دانشگاه شیراز می گوید و به نقل از همکاران ایشان در آن دانشگاه می گوید که ما نمی داتستیم زمانی که با ایشان سر یک میز می نشینیم دست هایمان را کجا بگذاریم! دکتر نصیری با تمجید از استاد خود ادامه صحبت را مثل سخنران قبلی Out of Tune میداند. نوبت به دکتر مباشری رئیس دانشگاه الزهرا می رسد:
معاشران گره از زلف يار باز کنيد شبی خوش است بدين قصه‌اش دراز کنيد
حضور خلوت انس است و دوستان جمعند و ان يکاد بخوانيد و در فراز کنيد
با این بیت ایشان نیز به استاد عرض ارادت می کند، نداشتن افتخار شاگردی ایشان را از بی توفیقی خود می داند و جوانی استاد را از فرزانگی ایشان:
توانا بود هرکه دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود.
نوبت به استاد فرزانه می رسد. استاد ثبوتی اعلام م کند که در جاهای زیاد و بزرگتری صحبت کرده است اما اظهار لطف حضار ایشان را شرمنده نموده و نمی داند چه بگوید. با لبخند ادامه می دهد که از خوش شانسی هایش زندگی اش این بوده است که با جوان ها سرو کار داشته است و هیچگاه از وی با گوجه فرنگی و تخم مرغ استقبال نشده است! و بیان می نماید که در دعاهایش از خدا می خواهد[که به او کمک کند] تا حتی یک بار هم دست از پا خطا نکند. در پایان نیز با خنده به مدیر مرکز رشد و دکتر توفیقی ـ وزیر سابق علوم ـ می گوید که سن روی کیک، سن واقعی او نیست و تولد ایشان دو ماه پیش بوده است. بدین ترتیب بعضی را ضایع
می کند!
بار دیگر گروه کنسرت موسبقی آذری هنر نمایی می کند و از میان اشعار مصر " ثبوتی دست مریزاد" توجه برانگیز است. استاد به احترام اعضای کنسرت پا پیش می نهد و به آنها ادای احترام می کند.
لباس مخصوصی که تاجیک ها برای استاد آورده اند تقدیم استاد می شود و نوبت به فوت کردن شمع ها و بریدن کیک هامی رسد. استاد نوه اش را فرا می خواند اما گویی در نزدیکی ها نیست خودش این کار را می کند و معاون آموزشی دانشگاه را نیز برای بریدن کیک 18 سالگی دانشگاه فرا می خواند کیک 6 سالگی مرکز رشد به دکتر توفیقی و کیک 1 سالگی پارک نیز به رئیس آن می رسد. نوبت شام است همگی به طبقه پایین مرکز رشد می روند و بر عکس دانشگاه، شام مرکز رشد به سبک اروپایی و کمی رنگین صرف می شود.
روز دوم کنفرانس است ارایه ی مقالات به طور همزمان در دو سالن انجام می شود و کارگاه های آموزشی نیز در اتاق کوچکی برگزار می گردد. موضوع جالب این است که در برخی از پنل ها هر دو عضو پنل فارسی نمی دانند اما ارایه دهنده، مقاله خود را به فارسی ارایه می دهد و حاضران نیز سوالات خود را مطرح می کنند. در این شرایط از دست اعضای پنل کاری به جز کنترل زمان بر نمی آید!
ساعت 4 بعد از ظهر روز دوم، ارایه ی مقالات با مقاله خانم دکتر مباشری که از مبانی ادبی سرمایه فکری صحبت می کند، به پایان می رسد. از خودم می پرسم آیا ایشان مقاله اش پذیرفته شده یا خودشان؟ استاد کمالف که مقاله اش در مورد آب انبار است چه طور؟
نوبت به اختتامیه می رسد برخی از اعضای داخلی و خارجی کمیته علمی به میز گرد پایانی دعوت
می شوند. از استاد ثبوتی نیز دعوت می شود و ایشان طبق معمول تعارفات غیر تخصصی را نمی پذیرند و می گویند قر ار نیست من در آنجا باشم. دکتر ریاضی ـ معاون وزیر ارتباطات ـ به عنوان سخنران پایانی به مباحث قرآنی سرمایه فکری می پردازد. بعد از ایشان هر یک از اعضا در حد 3 دقیقه صحبت می کنند. خوشبختانه وقت را خوب رعایت
می کنند و صحبت همه ی آنها با تشکر از استاد ثبوتی به خاطر برگزاری کنفرانس شروع می شود. دکتر مجتبی مومن از شرکت کنندگان کنفرانس، اجازه می گیرد تا چند دقیقه ای صحبت کند. او ابتدا از بزگزاری کنفرانس ابراز رضایت می کند و با شعف خاصی ابراز می کند که "مشارکت دانشجویان جوان در برگزاری کنفرانس، آن را از حالت رسمی در آورده بود و این برای من بسیار جالب بود". ادامه می دهد که می دانید رمز موفقیت هند در زمینه IT چیست؟ و جواب می دهد:تسلط آنها به زبان انگلیسی. در واقع ایشان به ما می آموزد که زبان انگلیسی خود را تقویت کنیم. در ادامه به تفاوت گردشگری در ایران و هند اشاره می کند و اظهار می دارد که "در هند خانواده ها بخشی از خانه ی خود را در اختیار توریست ها می گذارند و به جدب گردشگر می پردازند و من با اینکه در هتل خوبی اقامت داشتم اما چنین چیزی را در شهر زنجان ندیدم". فرصت نبود که به ایشان بگویم که علاوه بر مسایل مدیریتی، موانع فرهنگی برای پیاده کردن چنین الگویی وجود دارد و نخواستم حرف خدمت کار را در مورد شخص ایشان نقل قول کنم که ساعاتی قبل به من گفته بود: دکتر مومن رفت دستشویی و آمد بیرون و بدون اینکه دستهایش را خوب بشوید، صورتش را نیز شست!
نوبت به من رسید و سوالم را به فارسی و انگلیسی از اعضای حاضر در پنل پرسیدم. سوال من این بود که چرا در مدیریت سرمایه فکری در میان سازمان ها شکاف قابل توجهی وجو دارد و سازمان ها، مدیریت سرمایه فکری را از یکدیگر نمی آموزند؟ دانشگاه علوم پایه را مثال زدم که در مدیریت سرمایه فکری موفق عمل کرده است اما هیچ دانشگاه دیگری این الگو را پیاده نکرده است؟ با پاسخ های داده شده فهمیدم که سوال من چالش برانگیز بوده است: استاد Miyan به تفاوت در سطح آموزش نیروی انسانی سازمان ها و تفاوت در سطح یاد گیری سازمانی آنها اشاره کرد و مرا به یکی از مقالات کنفرانس ارجاع داد. دکتر توفیقی این امر را در ابعاد مختلف قابل بحث دانست و گفت که یکی از آنها، بی توجهی به ارزیابی عملکرد مدیران و رقابتی نبودن سازمان هاست. در ادامه استاد ثبوتی که گویی پاسخی برای این پرسش داشت، میکروفون را به دست گرفت و گفت که من کتابی را در مورد تاریخ نابخردان از یک نویسنده آمریکایی می خوانم که نویسنده با استناد به موارد تاریخی به این نتیجه رسیده است که نابخردان از یکدیگر یاد نمی گیرند. وی سپس به محدود بودن اختیارات دانشگاهها اشاره کرد و گفت ما در این شرایط با برگزاری اولین و دومین کنفرانس مدیریت سرمایه فکری هم به جایی نمی رسیم. التبه به شوخی اظهار امیدواری کردند که شاید با برگزاری سومین کنفرانس به نتیجه ای برسیم! اینجا فهمیدم که استاد حرف های ناگفته بسیار دارد و از اینکه از الگو های موفق استفاده نمی شود نا خرسند است.
کنفرانس با جمع بندی بسیار کوتاه دبیر آن به پایان رسید و نوبت اهدای جوایز شد. از چند نفر برای اهدای جوایز دعوت شد. در همان اوایل کار لیست اهدای جوایز با جوایز همخوانی نداشت و یکی دو نفر معطل شدند . استاد ثبوتی با شوخی گفت که بحران مدیریت روی داده و کار مجری را راحت کرد؛ به ایشان گفت که اسامی را از روی جوایز بخواند و بدین ترتیب بحران مدیریتی! رفع شد. اولین کنفرانسی بود که هر کس به تعداد نقش خود در کنفرانس جایزه گرفت. البته کسانی هم بودند که در آنجا نبودند و اسمی از آنها برده نشد. امیدوارم به رسم ادب جوایز آنها نیز به آدرسان ارسال شود. عکس های دسته جمعی، پایانی بود بر این آغاز.

11.06.2009

مصاحبه با دکتر ترانه رضوی، پزشک ایرانی گوگل


گوگل یعنی رفاه و سخت کوشی

روزی كه از پزشك گوگل تقاضای مصاحبه كردم با مهربانی پذیرفت اما هنگام تعطیلات كریسمس بود و باید منتظر مسئولان گوگل می‌ماندیم تا اجازه مصاحبه بدهند. سر انجام اجازه دادند تا این كه سوالاتم را با ایمیل فرستادم. مدت زمان زیادی طول كشید تا خانم ترانه رضوی به سوال‌ها جواب داد. او در پاسخ نوشته بود:" من در روز 14 ساعت كار می‌كنم و این ماه آخر بیشتر از حد معمول بود"
برای ما كه از دور چیزهایی راجع به گوگل شنیده‌ایم شاید 14 ساعت كار مفید كمی عجیب به نظر برسد. شاید هم رسانه‌ها بیش از حد در مورد راحتی كاركنان گوگل مبالغه می‌كنند. تصور ما از كار كردن در گوگل لم دادن بر روی كاناپه‌های نرم، بازی در مجموعه ‌ورزشی گوگل، دریافت سهام گوگل و داشتن یك قطعه زمین در جزیره‌ای است كه می‌گویند گوگل همه آن را خریده است.
اما در گوگل در مقابل كار زیاد، رفاه و تفریح هم وجود دارد. گوگل به كارمندانش هم امكانات می‌دهد و هم به درستی از آنها استفاده می‌كند. خانم دکتر ترانه رضوی پزشك گوگل است. این اولین مصاحبه‌ای است كه یك رسانه داخلی با پزشك گوگل ترتیب داده است. با پزشك گوگل بیش از آنكه در مورد فناوری گفتگو كنیم در مورد امكانات داخلی گوگل صحبت كرده‌ایم.

دکتر رضوی در مورد آغاز به کار خود در گوگل می‌گوید:
چهار سال پیش، زمانی‌که گوگل هنوز شرکت نام‌دار و بزرگی نبود، بنیان‌گذارش، ”لری“ و ”سرگی“ تصمیم گرفتند که برای کارکنانشان به غیر از کارهای شرکتی، خدمات دیگری آماده کنند. این دو شخص واقعاً ایده‌های جالبی دارند. به‌طور مثال این فکر رو داشتند که یک پزشک به‌طور مداوم در شرکت باشد و سلامت کارکنان رو زیر نظر بگیرد. من جذب ایده‌های این دو شخص شدم و تصمیم گرفتم به‌صورت موقتی در این شرکت کار کنم. وقتی کارم را در این شرکت شروع کردم، به‌خاطر فضای کوچک شرکت، مطب من در یک کمد بود! اما از ابتدا دیدم که کارم می‌تواند خیلی مفید باشد. کسانی که با کامپیوتر کار می‌کنند، معمولاً ناراحتی‌هائی مثل دست، شانه و مچ پیدا می‌کنند و خیلی مهم است که از لحاظ فیزیولوژی کامپیوتر درست روی میز قرار بگیرد و فاصله مناسبی هم با شخص داشته باشد. مخصوصاً برای کسانی که در روز 12 تا 13 ساعت با کامپیوتر کار می‌کنند. البته ما بعد از یک مدت توانستیم این مشکل رو در شرکت گوگل حل کنیم. جوانان حدود 20 ساله معمولاً دکتر نمی‌روند. اما چون من اون‌جا بودم و دیدن من هم براشون راحت بود، می‌آمدند و من اونها رو معاینه می‌کردم. حتی بعضی‌هاشون یک‌سری ناراحتی داشتند که شاید با نرفتن دکتر تا چندین سال تشخیص داده نمی‌شد.

چه‌چیزی درباره سوال‌ها برای شما جالبه؟
دکتر ترانه رضوی: این‌که کارکنان گوگل خیلی دقیق هستند و در زمان شنیدن بیماری و یا علت اون‌ها، باید باهاشون چونه زد! از این نظر که سئوالی می‌پرسند، جواب ساده‌ای رو قبول نمی‌کنند و اکثراً دلیل، سند و حتی انتشارهای تحقیقی می‌خواهند!

روی هم رفته آیا کارکنان گوگل سالم و سلامتند؟
دکتر ترانه رضوی: بله. البته سن‌های کامندان گوگل اکثراً بین 20 تا 30 سال هست. ولی باید همیشه به این‌ها یادآوری کنم. چون اکثراً غرق در کار می‌شن و چیزهای دیگه رو فراموش می‌کنند.

توصیه شما به‌عنوان یک دکتر، به این نوع افراد که ساعت‌ها پشت کامپیوتر می‌نشینند چیه؟
دکتر ترانه رضوی: این روزها مردم خیلی بیشتر از اون چیزی که باید بر روی خوشون فشار میارن و من باید بگم که نگران همه هستم. آموزش بهداشتی باید از اول کار شروع بشه. چیزهای ساده مثل تغذیه و ورزش. اما برای کسانی که با کامپیوتر کار می‌کنند، توصیه من اینه که هر یک ساعت، از پشت کامپیوتر بلند بشوند و دست و پاهاشون رو دراز بکنند و دو دقیقه نفس عمیق بکشند. توصیه دیگه از لحاظ ورزشی اینه که حداقل در روز شش هزار قدم و در حالت ایده‌آل ده هزار قدم راه بروند! و در آخر این‌که در روز حداقل بین پنج تا شش برش میوه یا سبزیجات بخورند. چون میوه و سبزیجات معمولاً جزو تغذیه این افراد نیست.

چگونه وارد گوگل شدید؟ این شرکت در انتخاب کارمندانش بسیار سخت گیر است؟
دکتر ترانه رضوی: بله بسیار سخت می گیرند. در سال یك میلیون تقاضا برای كار در شركت گوگل وجود دارد كه باید از چند آزمون عبور كنند و از این تعداد متقاضی فقط تعداد اندكی استخدام می‌شوند. اما از من برای كار در گوگل دعوت شد و برای من بسیار راحت بود.

كار شما در شركت گوگل دقیقا چیست؟
دکتر ترانه رضوی: بسیاری از كسانی كه در گوگل كار می‌كنند به علت كار زیاد با رایانه ممكن است دچار مشكلات مختلفی شوند، آنها بدون آنكه بدانند مثلا ممكن است بعضی اوقات فشار خونشان بالا برود، بنابراین به جای اینكه بیرون از شركت به یك مطب بروند، به من مراجعه می‌كنند. یكی دیگر از مسئولیت‌های من نظارت بر تغذیه كارمندان است. در گوگل چند آشپز حرفه‌ای وجود دارد. كافی‌شاپ‌های متعددی هم داخل شركت وجود دارد. همه آنها روی غذای سالم با افزودنی‌های كمتر و نمك كمتر تمركز دارند. یك متخصص تغذیه هم وجود دارد كه با او گاهی فهرست منوها را بررسی می‌كنیم. فكر می‌كنم كه كار زیاد برای سلامتی زیان‌آور است و باعث زندگی بی‌تحرك می‌شود، بنابراین من اینجا هستم تا اقدامات پیشگیرانه را انجام دهم.

ظاهرا شما و آقای امیدكردستانی ازمعدود ایرانیانی هستید که برای گوگل کار می کنید.
دکتر ترانه رضوی: خیر من شاید هفتمین یا هشتمین ایرانی باشم كه در شركت گوگل كار می‌كنم.

دو سال پیش خبری راجع به خریداری یک جزیره برای کارمندان منتشر شد آیا شما به این جزیره رفته اید؟
دکتر ترانه رضوی: تا جایی كه من می دانم چنین چیزی وجود ندارد.

کسانی که با رایانه کار می کنند چه مسائلی را باید رعایت کنند تا از بیماری‌ها جلوگیری کنند؟
دکتر ترانه رضوی: از همه لحاظ باید مواظب باشند چون خیلی سخت كار می‌كنند و ساعت‌ها پشت رایانه نشسته‌اند. از تعذیه و ورزش مناسب گرفته تا مسائلی كه بر اثر كار زیاد با رایانه به وجود می‌آید واز همچنین فشار روحی و فشارخون كه تبعات استفاده زیاد از رایانه است.

درباره وبلاگ‌نویسی خودتان بگویید که چه زمانی شروع کردید و چرا؟
دکتر ترانه رضوی: راستش از گوگل ممنون هستم كه مرا با وبلاگ به هموطنانم متصل كرد. مثل این است كه یك آرزو برای من برآورده باشد. روزانه نامه‌های محبت آمیز از طرف ایرانیان دریافت می‌كنم كه مدیون كار كردن در گوگل هستم.


شنیده شده كه آقای سرگئی برین به شما گفته اند كه وبلاگ بنویسید؟
دکتر ترانه رضوی: بله به من توصیه كردند كه وبلاگ بنویسم. چون با ایمیل برای كاركنان مطالب پزشكی می‌فرستادم و آنها گفتند كه این مطالب خیلی مفید هستند. پس چرا كسانی كه خارج از شركت شركت هستند از آن استفاده نكنند. در ابتدا نوشته‌هایم در وبلاگ اصلی رسمی گوگل، منتشر می‌شد ولی من شروع به نوشتن پست‌های بیشتری كردم و وبلاگم را تحت نام خودم شروع كردم.

آیا تا به حال مدیران گوگل در مورد وبلاگستان فارسی وگسترش اینترنت در ایران به شما نکته‌ای گفته اند؟
دکتر ترانه رضوی: در مورد این نكته اجازه ندارم كه جواب بدهم اما می‌توانم بگویم كه در صحبت‌هایی كه پیش آمده فكر می‌كنند كه مردم ایران در استفاده از اینترنت بسیار باهوش هستند. باید بگویم كه این باعث افتخارم هست كه اینها را می‌شنوم.

موتور جستجوی گوگل محبوبترین موتور جستجوی ایرانیان است. فکر می‌کنید دلیلش چیست؟
در آمریكا هم محبوبترین موتور جستجو گوگل است كه فكر می كنم به خاطر كارایی بالای آن باشد.

منبع: روزنامه اعتماد، 24/12/85، شماره 1355